به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، محمدجواد تندگویان در سال ۱۳۲۹ هجری شمسی در تهران به دنیا آمد و پس از اتمام تحصیلات متوسطه و ورود به دانشگاه نفت آبادان با درجه مهندسی نفت فارغالتحصیل شد. وی در دوران تحصیل مبارزات خود علیه رژیم پهلوی را ادامه داد و در سال ۱۳۵۲ توسط ساواک دستگیر شد و به ۱۱ ماه حبس محکوم شد. پس از پیروزی انقلاب، به مدیریت یک کارخانه در رشت رسید.
او پس از مدتی به وزارت نفت دعوت شد و به عنوان مدیر مناطق نفتخیز جنوب مشغول به کار شد. در هنگام بررسی پروندههای کارکنان صنعت نفت، شهید تندگویان به کار در وزارت نفت دعوت و به سمت عضو اصلی کمیسیون پاکسازی در آبادان برگزیده شد. چند ماه بعد سرپرست مناطق نفتخیز جنوب شد که با تلاشهای بیوقفه موفق به بهرهبرداری، حفاری و مهار چاهها شد، به گونهای که علاوه بر مطبوعات داخلی، مطبوعات خارجی به توانایی او در مهار گاز یکی از چاههای مناطق نفتخیز اشاره کردند.
در همین زمان، توسط شهید رجایی به سمت وزیر نفت به مجلس پیشنهاد و با اکثریت آرا به سمت وزیر نفت منصوب شد. او دیدگاه وسیع و جامعی در صنعت نفت داشت. هدف از فروش نفت را به دست آوردن ارز مورد نیاز برای خرید کالاهای سرمایهای و ایجاد صنایع جدید میدانست که این امر کشور را به سوی صنعتی شدن سوق میداد. قصد داشت صنعت نفت را که به صورت تافتهای جدا بافته بود به نهادی مردمی تبدیل کند و با وقوع جنگ تصمیم داشت صنعت نفت را در سراسر کشور پراکنده کند تا از آسیبپذیر بودن آن کاسته شود.
به تبدیل نفت خام به فرآوردههای گران قیمت از جمله پتروشیمی میاندیشید، اولویت دولتش را به گازرسانی به مردم به ویژه مناطق محروم اختصاص داده بود. شهید تندگویان خود را فرزند انقلاب میدانست و هیچگاه خود را از مردم جدا نمیدید و برای تقویت روحیه کارکنان شرکت نفت به مناطق جنوب سفر میکرد. این کار او سبب میشد که اولاً کارکنان صنعت نفت خود را در شرایط جنگی تنها نبینند، ثانیاً تصمیمات متخذه در کمترین زمان ممکن اجرا شود.
در یکی از این بازدیدها، در حالی که ۴۰ روز بیشتر از وزارتش نگذشته بود، در نزدیکی پالایشگاه آبادان به اسارت نیروهای بعثی درآمد. رژیم بعث عراق اسارت وزیر نفت را حربهای برای تبلیغات پیروزیهای خود میدانست ولی به سرعت دریافت که تندگویان کسی نیست که حتی در اسارت تسلیم خواستههای ناصوابشان شود و روح بلندش بزرگتر از آن بود که در تسخیر مشتی دون بگنجد.
در کنفرانس «بالی»، با یک حرکت بسیار ساده هیأت اعزامی ایران، تمام حصارهای رژیم بعث یک باره در هم شکست و عکس شهید تندگویان بر روی صندلی خالی وزارت نفت ایران تمام دوربینهای دنیا را به خود معطوف کرد و در کمترین زمان ممکن به اقصی نقاط جهان مخابره شد و خبر مظلومیتش را به رخ دونصفتان کشید.
جنگ پایان یافت و مردم ایران آغوش گرم خود را پذیرای احرارشان کردند، ولی در میان سفرای آزادی خبری از مجاهد بزرگ نبود. آری، «جواد» به آرزوی جاودانهاش رسیده بود، و روح بلندش به سوی پروردگارش بال گشوده بود.
پیکر این شهید بزرگوار پس از ۱۱ سال اسارت در ۲۹ آذر ۱۳۷۰ به خاک ایران منتقل شد و در کنار نخست وزیرش، در جوار شهدای هفتم تیر در بهشت زهرا (س) آرام گرفت.
روحش شاد.